خوش بحال هر کی داره. عشق دوم
ميگن عشق اول مهمه!!
ولى بيشتر که آدم فکر ميکنه,
ميبينه از اون مهمتر عشق دومه,
عشق دوم وقتى مياد که براى اولين بار قلب آدم شکسته...
نفس آدم گرفته شده...
اميد هاى آدم از بين رفته...,
حتى وقتى آدم فکر ميکرده,
اميدواربوده (عشق دوم وقتى مياد که اعتماد آدم
ديگه صد در صد نيست...)
هميشه فاصله يکم بيشتر نگه داشته ميشه..
هميشه آدم يکم مواظب تره..
هميشه باورها يکم بيشتر زمان ميبره..
عشق دوم وقتى مياد:
که همه ى تصويرهاى ذهنى آدم از"عشق"
در يک نفر خلاصه ميشده و تمام..
ميدونين تو عاشق شدن هر چى آگاهى ميره بالا سخت تره..
هر چى ديده باشى و شنيده باشى و
تجربه کرده باشى, از سادگيت کم ميشه و ميدونى دلتو بايد
دودستى بچسبى و به هر کسى ندى...
کم کم آدم تشخيص ميده, واقعى رو از الکى, سطحى رو از جدى,
گذرا رو از موندگار...
((به عشق دوم بايد خيلى تبريک گفت...
بايد دستش و گرفت و فشرد
و بهش مدال تقدير داد...)) چون زمانى تو دل آدم جا گرفت
که آدم فکر ميکرد, مطمئن بود, شک نداشت..
که ديگه هرگز عاشق نميشه...